مركز خدمات روانشناختي و مشاوره انديشه مهر مركز خدمات روانشناختي و مشاوره انديشه مهر .

مركز خدمات روانشناختي و مشاوره انديشه مهر

ملاك هاي مهم گزينش همسر

افراد مختلف ملاك هاي مختلفي براي ازدواج خود قائلند . در زير ،‌بيشترين عواملي كه معمولا مورد بحث و سوال قرار مي گيرد ،‌ارائه شده اند:

 

1- سن – در مورد سن بهتر است كه اختلاف سن زوجين از يك محدوده خاصي تجاوز نكند.چنان چه اختلاف سن زوجين از حدود 7-5 سال تجاوز كند و مثلا حدود 12-10 سال باشد ،‌ به احتمال زياد مشكل زاست . زيرا يكي از زوجين در يك مرحله رشدي وديگري در مرحله ديگررشدي است و به همين دليل خواسته ها ،  انتظارات ، علائق و....بسياري ديگر از خصوصيات آنها متفاوت خواهد بود.

 عامل سن تاحد زيادي تحت تاثير عوامل اجتماعي و فرهنگي نيز هست . به طوري كه در كشور ما بالاتربودن سن زن نسبت به همسر پذيرفته نمي شود و خانواده ها ،‌اطرافيان و جامعه نگرش منفي نسبت به اين موضوع دارند. به همين دليل،‌ حتي اگر براي زوجين اين موضوع حل شده باشد ،‌نگرش هاي منفي رايج    د رجامعه برنظر آنان اثر خواهد گذاشت.

2- وضعيت اجتماعي و فرهنگي توصيه ها بر آن است كه تاحد ممكن شباهت هاي نسبي بين زوجين وجود داشته باشد. چنان چه زوجين از يك وضعيت اجتماعي و فرهنگي مشابهي برخوردار باشند،‌ كمتر به اختلافات و سوء تفاهم خواهند رسيد.

در مورد وضعيت مذهبي هم نكته بالا صحيح است و بهتراست در اين مورد هم تاحد زيادي اصل مشابهت رعايت شود. زندگي‌ مشترك ،‌  بسيار سخت خواهد بودهنگامي كه يكي از زوجين مذهبي باشد وديگري چندان به مذهب اهميت ندهد.

 

3- تحصيلات درحوزه تحصيلات نيز توصيه بر آن است كه زوجين از وضعيت تحصيلي  نسبتا مشابهي برخوردار باشند.

 

4- قوميت – همانند بحث هاي قبلي توصيه مي شود از اين نظر نيز تا حدامكان شباهت هايي بين افراد وجود داشته باشد. چنان چه زوجين از دو قوم مختلف و با آداب و رسوم متفاوت باشند،‌احتمال بروز اختلاف و سوء تفاهم ميان آنان با يكديگر و هم چنين با خانواده هاي يكديگر بسيار زياد است .

 

5- استقلال زوجين از خانواده اصلي جايگاه همسر در خانواده اصلي- نكته بسيار مهم و تعيين كننده اي كه در ازدواج وجود دارد ،‌ميزان استقلال  زوجين از خانواده هاي اصلي خوداست . گاهي افراد ازدواج مي كنند درحالي كه هنوز از خانواده خود از نظر رواني جدا نشده اند. اين افراد بيشتر” پسر يا دختر خانواده خود هستند تاهمسر ديگري“.به همين دليل كه وابسته به خانواده قبلي خودهستند ،‌ نمي توانند به درستي نقش هاي همسري خود را اجرا كنند. درنتيجه ،‌  زندگي مشترك آنان با آزردگي  وناكامي همسرهمراه است كه فشار زيادي را برزوجين تحميل مي كند. اين استرس همراه با استرس معمول يك ازدواج ،‌ مي تواند به راحتي زوجين را با مشكلات جسمي و رواني زيادي روبه رو سازد. قبل از ازدواج جايگاه همسر در خانواده اصلي را ارزيابي كنيد. ارزيابي كنيد كه تا چه حد فرد مذكور مستقل از خانواده خود تصميم مي گيرد و تاچه حد وابسته به نظرات ،‌ عقايد ، تصميم گيري ها و...است .

گاهي اوقات عدم استقلال به گونه اي است كه مادر ،‌ پدر يا اعضاي ديگر خانواده اصلي ،‌ همسر را رها نمي كند وهمراه وي وارد زندگي مشترك مي شود. مانند مردي كه پس از زندگي مشترك با آن كه مي تواندبراي صرف ناهار يا شام به منزل خود برود ولي هم چنان به خانه قديمي خود رفته و با خانواده قديمي غذا صرف مي كند. يا خانواده قديمي براي هر كار خود دائما ازفرزندشان مي خواهند كه به كارهاي آنها بپردازد . درحالي كه مي توانند اين كاررا به صورت ديگر ي انجام دهند.نمونه ديگر اين وضعيت ،‌دختري است كه پس از شروع زندگي مشترك خود هر روز خانه مادري است و بيشتر اوقات خود را در آن جامي گذراند. نمونه ديگر اين وضعيت كه بسيار شايع است خانمي است كه پس ا ز ازدواج خود روزانه به مدت يك ساعت با مادر خود تماس تلفني دارد و اين برنامه هر روز تكرار مي شود.

اگر چه ارتباط با خانواده قديمي ضرورت دارد ولي بايد تحت شرايط محدودو مشخصي باشد. زوجين برنامه هاي مشترك خود را باهمكاري يكديگر تنظيم    مي كنند. بيشترين وقت خود را به يكديگر اختصاص مي دهندو در كنار برنامه هاي اصلي واساسي كه با يكديگر تنظيم مي كنند با دو خانواده قديمي هم ارتباط دارند.

 

6- ويژگي هاي ظاهري – اگر چه انسان موجودي است  زيبا پسند ،‌ ولي ويژگي هاي ظاهري نقش اساسي و تعيين كننده اي در ازدواج و موفقيت آن ندارند.اصولا پايه گذاري ازدواج بر مسائلي كه بي ثبات و ناپايدار باشند ،‌ اشتباه است . ا ز‌آن جايي كه زيبايي و جذابيت جسمي ، امري با ثبات نمي باشد و با يك بيماري يا در اثر گذشت زمان از ميزان آن كاسته مي شود،‌  توصيه مي شود به عنوان ملاك اساسي ازدوا ج درنظر گرفته نشود.

 

7- وضعيت مالي – براي يك ازدواج معمولي ،‌ ضروري است كه زوجين بتوانند مخارج يك زندگي معمولي را تامين كنند. چنان چه ،‌ زوجين ناتوان از تامين مخارج ابتدايي زندگي خود باشند توصيه برآن است كه ازدواج به تاخير انداخته شود. گاهي اوقات ،‌ زوجين از عهده مخارج زندگي مشترك برنمي آيندو از والدين يكديگر درخواست مي كنند كه آنان را حمايت كند. اين روش اگر چه ظاهرا مشكل را حل مي كند ولي به شدت مشكل زاست زيرا باعث مي شود ديگران به راحتي در زندگي آنان دخالت كنند. نمي توان هم نيازمند بود وهم استقلال داشت . به ياد داشته باشيد هر چيزي كه به دست مي آوريد ،‌چيزي را ازد ست مي دهيد.

ازدواج با شخص متمول ،‌فقط به دليل ثروت اونيز كار بسيار اشتباهي است . در اين جا هم پايه گذاري زندگي مشترك بر پايه بي ثباتي است . زيرا ،‌ بايك تغيير اقتصادي يا يك سرمايه گذاري اشتباه ،‌ممكن است كه فرد سرمايه خود رااز دست دهد و پايه زندگي مشترك فرو ريزد.

 

در خصوص ملاك هاي بالا به ياد داشته باشيد كه اين ملاك ها نسبي هستند.مهارت هاي لازم براي ازدواج مي توانندبه افراد كمك كنندكه بسياري از مشكلات را كاهش دهند. مثلا مهارت همدلي باعث مي شود يك انسان از يك كشور ،‌يك فرهنگ‌،‌يك قوميت  يا يك نژاد متفاوت با اخلاق ها ،‌آداب و رسوم و زمينه متفاوت اجتماعي و فرهنگي با يك انسان ديگري از يك كشور و فرهنگ ديگر زندگي مشترك سالمي داشته باشد. با اين وجود، آموختن و مسلط شدن براين مهارت ها نياز به آموزش ،‌تمرين و پختگي دارد. چنان چه مايليد با فردي از زمينه اجتماعي و فرهنگي مختلفي ازدواج كنيد حتما از مشاوره ازدواج استفاده كنيد.

براي دريافت خدمات مشاوره پيش از ازدواج به سايت انديشه مهر مراجعه كنيد.

نويسنده: خانم دكتر ربابه نوري

 

منبع:

http://andishemehr.com/


برچسب: ملاك هاي مهم گزينش همسر،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۵۳:۲۱ توسط:خانم دكتر ربابه نوري موضوع:

گروه درماني مشكلات ارتباطي

 

گروه درماني مشكلات ارتباطي

گروه درماني

گروه درماني، يكي از انواع روان درماني هاست كه در آن، 5 الي 10 نفر به صورت چهره به چهره با يك يا بيش از يك گروه درمانگر آموزش ديده ملاقات مي­كنند و درباره آنچه كه آزارشان مي­دهد، صحبت مي­كنند. همچنين اعضا از طريق بيان احساسات خود درباره آنچه كه فردي بيان مي­كند يا انجام مي­دهد، به يكديگر بازخوردمي­دهند. اين تعامل به اعضاي گروه فرصت مي­دهد تا راه­هاي جديدي از رفتار را  تجربه كنند و درباره روش­هاي تعامل با ديگران بيشتر بياموزند. آنچه كه اين موقعيت را بي­همتا مي­سازد، بسته بودن و امن بودن اين سيستم است. محتواي جلسات گروه محرمانه است؛ و آنچه كه اعضا درباره آن صحبت مي­كنند يا در مورد خود بيان مي­كنند، بيرون از گروه مطرح نمي شود.

معمولا جلسات اوليه­ گروه بر برقراري اعتماد متمركز است. در طول اين مدت، اعضا  بر ايجاد ميزاني از اعتماد كار مي­كنند كه به آن­ها اجازه مي­دهد صادقانه درباره مسايل شخصي صحبت كنند. اعتماد گروه زماني به­ دست مي ­آيد كه همه اعضا نسبت به گروه تعهد داشته باشند.

 

تاثيرات گروه درماني

وقتي افراد وارد يك گروه مي­شوند و آزادانه با ساير اعضاي گروه تعامل مي­كنند، معمولا مشكلاتي كه در زندگي خود و به خصوص در تعاملات اجتماعي خود دارند را بازسازي مي­كنند. آنان زير نظر رهبر گروه كه درمانگر ماهر و متخصصي است، فعاليت مي كنند. گروه از اعضاي خود حمايت مي كند، پيشنهادهاي مختلف ارايه مي كند، يا به تدريج با فرد مواجه مي­شود. در گروه فعاليت هاي مختلف درماني انجام مي شود:

  • حل مشكلات به كمك اعضاي مختلف گروه،
  • آموزش رفتار­هاي جايگزين رفتارهاي قديمي يا ناسالم،
  • شكل گيري فنون اجتماعي جديد يا رشد روش­هاي جديد ارتباط با ديگران.
  • در طول گروه درماني، افراد متوجه مي­شوند كه تنها نيستند. بسياري از افراد در زندگي خود احساس مي­كنند كه تنها افرادي هستند كه چنين مشكلاتي دارند، ولي در طي گروه درماني متوجه مي شوند كه تنها نيستند و ديگران نيز مشكلات مشابهي آنان دارند. در چنين فضايي از اعتماد گروهي، افراد از يك ديگر احساس حمايت مي گيرند و احساس مي كنند مجازند از هم مراقبت كرده و به هم كمك كنند.

 

مزاياي فراوان گروه درماني

  • كشف موضوعاتي در يك بافت بين فردي كه به صورت دقيق­تر زندگي واقعي را منعكس مي­كند. 
  • گروه درماني فرصتي  براي مشاهده و انعكاس مهارت­هاي بين فردي خود شما و ديگران فراهم مي­كند. 
  • گروه درماني فرصتي براي مفيد بودن هم در طول مشاركت فعال و هم در طول مشاهده فراهم مي­كند. 
  • گروه درماني فرصتي براي ارايه و نيز دريافت بازخورد سريع درباره نگراني­ها، موضوعات و مسايلي كه بر روي زندگي فرد تاثير مي­گذارد، ارايه مي­دهد. 
  • اعضاي گروه درماني از راه كار بر روي موضوعات شخصي در يك جو حمايت­كننده و محرمانه، و از راه كمك به ديگران براي كار كردن روي خودشان، منفعت (يا سود) مي­برند. 

مزاياي گروه درماني اغلب شامل اين موارد است:

  • حس فزاينده حمايت و ارتباط،
  • كاهش خودانتقادي و منفي­نگري،
  • اميدواري تجديدشده در فرد به توانايي­هاي شخصي خود،
  • كارداني فزاينده در يافتن راه­حل­ها،
  • سهولت بيشتر در شناسايي احساسات و خود افشاگري­،
  • اعتماد عميق به خود و غرايز يك شخص،
  • اطمينان بيشتر به امتحان كردن راه­حل­هاي احتمالي.

در گروه درماني درباره چه چيزي صحبت مي­شود؟

درباره آنچه شما را به مركز مشاوره آورده، صحبت كنيد. به اعضاي گروه بگوييد چه چيزي شما را آزار مي­دهد. اگر به حمايت نياز داريد، اجازه دهيد گروه اين موضوع را بداند. همچنين اگر فكر مي­كنيد كه به مواجهه و رويا رويي نياز داريد، اجازه دهيد آن­ها اين موضوع را هم بدانند. گفتن اين امر به افراد كه چه انتظاراتي از آن­ها داريد، حايز اهميت است.

احساسات بيان نشده، دليلي اصلي براي تجربه مشكلات در افراد هستند. آشكار كردن احساساتتان (خود افشاگري)، بخش مهمي از گروه درماني است و در ميزان كمك به شما تاثير مي­گذارد. افشاگري­هاي مناسب و به جا آن­هايي هستند كه به طور مستقيم به مشكل فعلي شما مربوط هستند. اينكه شما چقدر درباره خودتان صحبت كنيد بستگي به اين دارد كه شما با چه چيزي راحت هستيد. در صورت داشتن هر پرسشي درباره آنچه كه ممكن است مفيد باشد و يا آنچه كه ممكن است مفيد نباشد، همواره مي­توانيد از گروه سوال كنيد.

برداشت هاي اشتباه شايع درباره گروه درماني:

1. «من مجبور خواهم بود تمامي عميق­ترين افكار، احساسات و راز­هايم را به گروه بگويم».

 اين شما هستيد كه چيستي، ميزان و زمان اشتراك­گذاري با گروه را كنترل مي­كنيد. بيشتر افراد درمي­يابند كه چه زماني به اندازه كافي احساس امنيت مي­كنند تا آنچه كه آزارشان مي­دهد را به اشتراك بگذارند، گروه مي­تواند بسيار كمك­كننده و تصديق­كننده  باشد. ما شما را تشويق مي­كنيم تا آنچه را كه براي افشاسازي­اش آمادگي نداريد را به اشتراك نگذاريد. همچنين گوش دادن به ديگران و فكر كردن در مورد اينكه چطور آنچه كه آن­ها مي­گويند مي­تواند در مورد شما به كار گرفته شود، مي­تواند كمك كننده باشد.

2. «گروه درماني طولاني­تر از درمان فردي خواهد شد، زيرا مجبورم زمان را با ديگران قسمت كنم».

در واقع، گروه درماني اغلب به دو دليل نسبت به درمان فردي كارآمدتر مي­باشد. اولا، در طول جلسات، زماني كه شما كمتر صحبت مي­كنيد اما با دقت به صحبت­هاي ديگران گوش مي­دهيد، مي­توانيد از گروه سود ببريد. متوجه خواهيد شد شما با ديگر اعضاي گروه اشتراكات زيادي داريد، و همچنانكه آن­ها روي يك نگراني كار مي­كنند، شما مي­توانيد درباره خودتان بيشتر بياموزيد. ثانيا، اغلب اعضاي گروه موضوعاتي را در شما بيدار خواهند كرد كه ممكن است قبلا  از آن­ها آگاه نبوده­ايد و يا نمي­توانستيد خودتان آن مسايل را درونتان پرورش دهيد.

3. «رهبران گروه يا اعضاي گروه به صورت كلامي به من حمله خواهند كرد».

بسيار حايز اهميت است كه اعضاي گروه احساس امنيت كنند. رهبران گروه، حضور دارند تا به گسترش و ايجاد محيطي امن كمك كنند. اغلب شنيدن بازخورد، دشوار است. همچنان­كه اعضاي گروه به اعتماد و پذيرش يكديگر مي­رسند، عموما بازخورد و حتي مواجهه مثبت را تجربه مي­كنند، مثل اينكه از طرف بهترين دوستشان آمده است. يكي از مزاياي گروه درماني، اين است كه فرصتي فراهم مي كند كه بازخوردهاي مثبتي در فضاي حمايت كننده از ديگران دريافت شود. يافتن دوستاني كه به تدريج به شما نشان دهند كه چطور مي­توانيد به نوعي رفتار كنيد كه به خودتان يا ديگران آسيب نرسانيد، فرصت نادري است، اما اين دقيقا چيزي است كه گروه مي­تواند ارايه دهد و اين در مسيري محترمانه، و به آرامي انجام خواهد گرفت، بنابراين شما مي­توانيد اين مساله را شنيده و از آن استفاده كنيد.

4. «گروه درماني  در رتبه دوم بعد از درمان فردي قرار دارد».

اگر گروه درماني به شما پيشنهاد شده است، به دليل اين است كه مشاور شما بر اين باور است كه گروه درماني بهترين روش براي نشان دادن نگراني­هاي شماست. دليل اين كه ما گروه درماني را به ا فراد توصيه مي كنيم به اين علت نيست كه جا براي درمان فردي در اختيار نداريم، يا صرفه­جويي در وقت، بلكه ما زماني گروه درماني را توصيه مي­كنيم كه كارآمدترين روش براي كمك به شما باشد. مشاور شما مي­تواند با شما صحبت  كند كه چرا گروه درماني براي شما مفيد خواهد بود.

5. «من در صحبت با ديگران مشكلات دردسرهاي زيادي دارم و نمي توانم حرف هايم را باديگران در گروه به اشتراك بگذارم».

بيشتر افراد درباره اينكه آيا قادرند در گروه صحبت كنند يا نه، مضطرب مي­شوند. تقريبا بدون استثنا، طي جلسات كمي، افراد متوجه مي­شوند كه در گروه مي­توانند شروع به صحبت كنند. اعضاي گروه به خاطر مي­آورند كه چه چيز ممكن است براي گروه جديد باشد، بنابراين به احتمال زياد شما حمايت زيادي براي شروع به صحبت در گروه، دريافت خواهيد كرد.

اثرات گروه بر اعضاي آن

شركت درگروه درماني با احساسات و پيامدهاي مثبتي متعددي همراه است. بخشي از فرآيندها و اتفاقات مهمي كه درگروه رخ مي دهد عبارت اند از:

يادگيري-گروه فرصتي فراهم مي كند كه افراد بتوانند مطالب جديدي را از يك ديگر بياموزند. چنين يادگيري هايي مي تواند به صورت مستقيم باشد يا به صورت غير مستقيم.

 

اصلاحات تجارب اوليه-گروه به افراد فرصت مي دهد تا تجارب اوليه آسيب زا تحت درمان قرار بگيرند. تجارب منفي ارتباطي مانند طرد، سرزنش، بدرفتاري و آزار در گروه اتفاق نمي افتند و افراد فرصت مي كنند تا روابط سالمي را شايد براي اولين بار در طول زندگي خود تجربه كنند. چنين فرصتي امكان برطرف شدن و تسلي آسيب هاي قبلي را فراهم مي كند.

همگاني بودن-بسياري از اوقات، افراد زماني كه با ناكامي، شكست يا ناملايمات زندگي روبه رو مي شوند، باورشان اين است كه تنها افرادي هستند كه دچار چنين وضعيتي شده اند و هميشه از خود مي پرسند، «چرا من؟». گروه اين فرصت را به افراد مي دهد كه با مشكلات و رنج هاي ديگران آشنا شوند. در چنين شرايطي، افراد در مي يابند كه آنان تنها نيستند و ديگران نيز با مسايلي مانند آنان روبه رو هستند. در چنين فضايي، سوال «چرا من؟»  پاسخ مناسب خود  را باز مي يابد.

خوش بيني-تجربه روابط سالم اجتماع، تجربه پيشرفت ديگران، كسب حمايت و توجه از ديگران، فضايي توام با خوش بيني و مثبت انديشي را ايجاد مي كند كه با بسياري از باورهاي قبي مراجعان ممكن است كه در تضاد باشد.  

القاي اميد-شاهد پيشرفت و بهبودي ديگران بودن، احتمال دست يابي به بهبودي، رشد و پيشرفت در ساير افراد گروه را ايجاد يا تشديد مي كند.

فيدبك-افراد گروه با بيان تجارب، احساسات و نظرات خود به اعضاي مختلف گروه، به آنان فرصت مي دهند تا به ادامه مسيرهاي سلامت و عدم ادامه روش هاي ناسالم بپردازد. چنين فيدبك هايي صادقانه، خالصانه و برگرفته از تجارب و نظرات افراد گروه خواهد بود.

بيان هيجان ها- اعضاي گروه در ضمن بيان احساسات و تجارب خود يا ديگران احساسات و هيجان هاي خود را بيان مي كنند. بيان هيجان ها و دريافت فيدبك مناسب به آن از سوي ساير اعضاي گروه به افراد امكان مي دهد كه علاوه بر بيان صحيح هيجان ها و درك شدن و فهميده شدن از سوي ديگران، از راه هاي سالم به تخليه احساسات منفي خود بپردازند.

نقش شركت كنندگان در گروه

مهم است كه اعضاي گروه بدانند كه وظايف آنان در گروه چيست، يا چه انتظاري از آنان مي رود. بسياري از مردم با روان درماني فردي آشنا هستند و مي دانند كه مردم هنگامي كه به يك روان شناس يا مشاور مراجعه مي كنند راجع به مشكلات خود صحبت مي  كنند. ولي، بسياري از آنان نمي دانند كه در گروه درماني بايد چه فعاليتي انجام دهند و نحوه ارتباط آنان با ديگران چه خواهد بود. بسياري از افراد، نگران ساير شركت كنندگان هستند: اين كه در حضور غريبه ها چگونه مي توانند صحبت كنند، آنان چه افرادي هستند، چه قضاوتي در مورد آنان مي كنند و بسياري از نگراني هاي ديگر. به همين دليل مهم است كه افراد بدانند كه درگروه چه فعاليت هايي بايد انجام دهند.

 

فعاليت هايي كه شركت كنندگان در گروه درماني بايد انجام دهند عبارت است از:

  • مطرح كردن مسايل و مشكلات خود در گروه،
  • گوش دادن و كمك كردن به ساير افراد گروه،
  • بيان همدلي به ديگران يا به عبارت ديگر، بيان كردن ميزان درك و فهم شان از مشكلات ديگران،
  • بيان كردن احساسات خود نسبت به امور مختلف و از جمله آن چه كه در گروه رخ مي دهد،
  • تشويق، تحسين، يا بيان احساسات مثبت نسبت به آن چه كه درگروه رخ مي دهد يا شركت كنندگان ديگر مطرح مي كنند،
  • بيان مخالفت  يا ديدگاه متفاوت و  يا بيان احساسات منفي ولي به گونه اي سالم،
  • بيان تجارب مشتركي كه با ديگران دارد،
  • كمك به ساير اعضاي گروه چه به صورت كمك هاي فكري يا كمك هاي عاطفي،
  • احترام به قواعد و استانداردهاي گروه،
  • ساير موارد ديگر.

براي دريافت خدمات گروه درماني مشكلات ارتباطي به سايت انديشه مهر مراجعه كنيد.
نويسنده: خانم دكتر ربابه نوري


منبع:
http://andishemehr.com/


برچسب: گروه درماني مشكلات ارتباطي، خوش بيني، القاي اميد، گروه درماني مركز انديشه مهر، روان درماني گروهي، تاثيرات گروه درماني،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳۰ آذر ۱۳۹۹ساعت: ۱۰:۵۹:۲۵ توسط:خانم دكتر ربابه نوري موضوع: